کد مطلب:328003 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:295

نکوهش درخواست از دیگران
اصولا درخواست چیزی از دیگران برای این كه به او كمك كنند و نیاز او را برآورده نمایند، كار خوبی نیست; چون به شخصیت و عظمت درخواست كننده لطمه می زند. دراین باره اشعاری به امیر مؤمنان علی(علیه السلام) نسبت داده شده است:



لَنَقلُ الصَّخر مِن قُلَل الجِبالِ *** أَحبُّ إلیَّ مِن مِنَنِ الرّجال



یَقُولُ النّاسُ لی فی الكَسبِ عارٌ *** فَقُلتُ العارُ فی ذُلّ السُؤالِ



هر آینه جا به جا كردن سنگ های سنگین و سخت از فراز كوه ها، برای من از درخواست و سؤال از دیگران (برای انجام نیاز) محبوب تر است.



(بعضی از) مردم می گویند كسب و كار ننگ (و عار) است، (امّا) من می گویم ننگ درخواریِ سؤال (و درخواست) است.



در سیره حضرت رضا(علیه السلام) نقل شده است: جمعیّت انبوهی در نزد آن حضرت گرد آمده بودند و از مسائل حلال و حرامی كه در نظر داشتند، پرسش می نمودند. ناگاه مرد بلند قامت گندمگونی وارد شد و به آن حضرت سلام كرد و چنین می نمود كه اهل خراسان است. سپس عرض كرد: ای فرزند پیامبر خدا! من از دوستان شما و پدرانت هستم. به زیارت خانه خدا آمده ام و پولم را گم كرده ام. به اندازه كافی كه بتوانم به وطنم برگردم، پول ندارم. اگر مصلحت باشد، مبلغی در اختیارم بگذارید، تا به شهر خودم برگردم و چون ثروتمندم و صدقه بر من روا نیست، آن مبلغ را در وطنم از جانب شما صدقه خواهم داد.



امام(علیه السلام) به سخن آن مرد كاملا گوش داد. پس از پایان یافتن سخنانش فرمود: خدا تو را رحمت كند! بنشین. آن گاه باز با حاضران به گفتگو پرداخت. هنگامی كه جمعیّت متفرق شدند و دو سه نفری بیش باقی نماند، حضرت از آنان اجازه خواست و از مجلس خارج گشت و به اندرون خانه رفت. پس از ساعتی به در خانه آمد و در را بست. در این هنگام دست مبارك را از بالای در بیرون آورد و صدا زد: آن مرد خراسانی كجا است، او جواب داد: این جا هستم. فرمود: بیا و برای هزینه ات این دویست دینار را بگیر و به آن تبّرك بجوی، و نمی خواهد در وطنت از جانب من تصدّق بدهی. برخیز و برو. پس از آن كه حضرت به نزد آن دو سه نفر برگشت، یكی از آنان ـ كه نامش سلیمان بود ـ گفت: قربانت گردم! به آن مرد احسان فراوان نمودی و او را مورد لطف خود قرار دادی. سبب چه بود كه خود را از وی پنهان نمودی و به وی دستور دادی از این مكان خارج گردد، امام فرمود: ترسیدم خجالت بكشد و خواری سؤال در چهره اش ظاهر شود. آیا گفتار پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) را نشنیده ای كه: اگر كسی كار نیكی را نهانی انجام دهد، برابر هفتاد حج به او ثواب (و پاداش) داده می شود و كسی كه آشكارا گناه كند، خوار و بی مقدار می گردد. كسی كه مخفیانه گناهی انجام دهد، مورد آمرزش قرار خواهد گرفت. آیا نشنیده ای كه از دیرباز گفته اند:



متی آته یوماً لاَِطلُبَ حاجةً *** رجعتُ إلی أَهلی و وجهی بمائه;



هنگامی كه برای درخواست نیازی به نزد او می آیم، در حالی كه آبرویم محفوظ است، به سوی خانواده ام بر می گردم(1).همچنین از حضرت رضا(علیه السلام) روایت شده است: «مردی به پیغمبر(صلی الله علیه وآله) عرض كرد: كاری به من یاد بده كه بین آن عمل و بهشت مانعی وجود نداشته باشد. فرمود: خشم نكن و از مردم چیزی درخواست منما و برای ایشان بپسند آنچه را كه برای خود می پسندی»(1).



حضرت صادق(علیه السلام) فرمود: «خدا رحمت كند كسی را كه عفاف پیشه كند و خود را به عفاف وا دارد و از سؤال (و درخواست) خودداری نماید; كه در غیر این صورت پستی را در دنیا برای خود تعجیل می كند و مردم او را از چیزی بی نیاز نمی كنند»(2).



و در خبر دیگر از حضرت ابی جعفر(علیه السلام) بازگو شده است: «اگر مردم می دانستند در سؤال كردن چه چیز (از منقصت و خواری) است، هیچ كس از دیگری چیزی درخواست نمی كرد. و (نیز) اگر عطا كننده می دانست چه اندازه (ثواب و پاداش) در عطا (و بخشش) است، هیچ كس، درخواست كننده را رد نمی كرد»(3).



و نیز در حدیث نبوی است: «در روز قیامت خداوند بنده ای از بندگانش را فرا می خواند، سپس او را در پیشگاهش نگه می دارد و او را از آبرویش بازخواست می كند (كه در چه موردی آن را به كار برده است); همچنان كه از مالش سؤال می كند (كه از كدام راه به دست آورده و در كدام راه مصرف كرده است)»(4).



از مقدّماتی كه برای نتیجه گیری و اهداف مورد بحث در این جا بیان داشتیم، بخوبی واضح می گردد كه اسلام مردم را به كار و كوشش و تولید ثروت وا داشته و از آنان خواسته است از تنبلی و بیكاری بپرهیزند و زیر بار منّت این و آن نروند و از خواهش و درخواست از دیگران برحذر باشند و از این كه خود را سربار اجتماع نمایند، جدّاً دوری گزینند.



با وجود این همه سفارش و تأكید باز ممكن است در جامعه افرادی پیدا شوند كه نتوانند زندگی خود را اداره كنند و در عسرت و تنگدستی به سر برند. این امر علل فراوانی دارد; از قبیل: نداشتن استعداد فكری، ضعف نیروی بدنی، نقص عضو، پیشامدهای ناگوار ناگهانی، بیماری، عایله مندی و سایر موانع.



واضح است در این موارد این گونه افراد توانایی ندارند از مواهب شایسته زندگی برخوردار باشند و خواهی نخواهی از لحاظ معیشت در تنگنا و سختی قرار می گیرند.



در این صورت مطابق مقررات اسلامی بر اجتماع لازم است به وظیفه خود قیام و اقدام كند و این گونه افراد را از بلای فقر و فاقه نجات دهد و نیازهای زندگی آنان را تأمین كند.



در این باره اقدام عملی در دو مرحله صورت می گیرد:



1ـ چنان كه گفتیم در مرحله اول دولت مردم را به كار و كوشش وادار می كند و با تأسیس واحدهای تولیدی و اقتصادی و ایجاد شغل برای افراد مختلف، برنامه های مفید و ثمربخش برای ازدیاد ثروت و بهبود وضع معیشت مردم و وسیله رفاه و آسایش طبقات مختلف اجتماع را فراهم می آورد.



2ـ مرحله دوم هنگامی است كه برخی از مردم نتوانند هزینه زندگی خود را تأمین كنند، یا این كه دولت به واسطه وجود وضع استثنایی نتواند وسایل كار و فعالیت را به وجود آورد و یا مؤسسات اقتصادی را دایر نماید. در این صورت است كه دولت، دست به كار می شود و با در نظر گرفتن بودجه نیازمندی های نیازمندان را در سطح معینی تأمین می كند.



تأمین نیازهای اقتصادی در اجتماع اسلامی بر دو پایه استوار است:



1ـ اصل كفالت و تعاون همگانی كه افراد نسبت به یكدیگر مسؤولیت متقابل دارند و بر هر مسلمانی لازم است نیازهای اولیه و ضروری مسلمان دیگر را برآورده نماید.



2ـ مداخله مستقیم دولت برای ایجاد رفاه و بالا بردن سطح زندگی افراد اجتماع از بودجه ای كه در اختیار دارد; متناسب با هر دوره و زمان.



برای توضیح بیش تر لازم است درباره این دو اصل گفتگو نماییم:



اصل اوّل: چنان كه گفتیم به موجب این اصل همه مسلمانان كفالت و یاری یكدیگر را در حدّ برآوردن نیازهای اولیه برعهده دارند و این امر از جمله واجبات است. دولت وظیفه دارد مردم را به انجام این وظیفه مهم وادار و تشویق نماید; زیرا دولت در سازمان تشكیلات اسلامی ضامن اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منكر بوده و نیز مسؤول صحت اجرای مقررات الهی است; بنابر این كسانی را كه در انجام وظایف خود كوتاهی می كنند، وادار می كند به قانون عمل كنند و به آن توجه داشته باشند. پس به همان گونه كه باید مسلمانان را برای جهاد بسیج كند، لازم است آنان را نسبت به انجام وظایف مربوط به رفع نیازمندی های اولیه جوامع اسلامی وادار نماید.خداوند فرموده است: «همچنان (كه شما را به راه راست هدایت كردیم)، شما را گروهی عادل (و برگزیده) گردانیدیم، تا بر مردم گواه (و ناظر) باشید و رسول(خدا نیز) بر شما گواه باشد»(1).



یزید بن معاویه عجلی از امام زین العابدین و امام محمد باقر(علیهما السلام) روایت كرده است: «امت وسط (و برگزیده حق تعالی) ما هستیم و رسول خدا بر ما گواه (و ناظر) است و ما بر خلق گواه خدا و در زمین حجّت اوییم»(2).



و نیز سلیم بن قیس از امیر مؤمنان نقل نمود: «همانا خداوند متعال در آیه «لتكونوا شهداء علی الناس» فقط ما را قصد كرده است. رسول خدا گواه (و ناظر) بر ما است و ما گواهیم بر خلق و در زمینش حجّت اوییم. ما آن كسانی هستیم كه خداوند متعال (درباره آنان) فرمود: و همچنان شما را امت وسط (و عادل) گردانیدیم»(3).



ابوبصیر از امام صادق بازگو كرده است: «ما بر مردم گواهیم، چون (علم) حلال و حرام در نزد ما است و (نیز) آنچه (از دستورها) را كه ضایع كرده اند، (می دانیم)»(4).



از امام رضا(علیه السلام) در روایتی در وصف امام آمده است: «امام حلال خدا را حلال و حرام او را حرام می كند و حدود خدا را به پا می دارد و از دین خدا دفاع می نماید و با حكمت و اندرز و حجت رسا به راه پروردگار فرا می خواند»(5).



و نیز در روایت دیگری، از آن حضرت نقل شده است: «مردم به مقرراتی محدود شده اند (و باید آن حدود و مقررات را مراعات نمایند) و لازم است از آن حدود تجاوز نكنند، و تباهی شان در تجاوز از حدود است. تجاوز نكردن از حدود (و عمل نمودن به وظایف) ثبوت و قوام پیدا نمی كند، مگر این كه بر ایشان امینی منصوب شود تا آنان را بر آنچه برای ایشان (شایسته و) مباح است، محدود نماید، و از تجاوز و انجام آنچه بر ایشان ممنوع است، باز دارد ...»(6).



از این گونه مآخذ بخوبی واضح می گردد بر امام (حكومت) است كه مراقب و مواظب رفتار و كردار امّت باشد، تا اگر نسبت به انجام وظایف خود تخطّی نمودند و حدود الهی را مراعات نكردند آنان را وا دارد به مقررات و تكالیفی كه بر عهده آنان است، عمل نمایند; زیرا وی مجری مقررات و احكام است و در قبال تعطیل و اهمال قوانین در جامعه اسلامی مسؤولیت دارد. از این جهت است كه از وضع مستمندان و بینوایان جستجو می كند و چنانچه لازم باشد، به اغنیا و ثروتمندان دستور می دهد به آنان كمك كنند و آنان را از آنچه نزد خود دارند، بهره مند سازند. رئیس حكومت اسلامی آسایش مردم را مورد توجه خاص قرار می دهد و برای تحقق آن در جوامع اسلامی تأكید بسیار دارد.

1 . بحارالانوار، ج 49، ص101.

1 . سفينة البحار، مادّه «سأَلَ» ... علّمني عَمَلا لايُحال بينَهُ و بينَ الجَنّةِ قالَ(صلي الله عليه وآله): لا تَغضب و لا تَسْأَل الناسَ ... .



2 . سيدعلي خان مدني، شرح صحيفه سجاديه، ص 234: عن أبي عبدالله: رَحمَ اللّهُ عبداً عَفَّ فتعفّفَ ... .



3 . همان: في الصحيح عن أبي جعفر(عليه السلام) لَو يَعلَمُ الناسُ ما في الَمسأَلة ما سأل أحَدٌ أَحداً ... .



4 . همان: إذا كانَ يومَ القيامةِ قد دعااللّهُ بعَبد من عِباده فيُوقَفُ بينَ يَديَه ... .

1 . «و كذلِكَ جَعَلناكُم أُمّةً وَسَطاً لِتكُونوا شهداءَ عَلي الناسِ و يكون الرّسول. عَلَيكم شهيداً». بقرة (2) آيه 143.



2 . تفسير منهج الصادقين و البرهان، ذيل آيه 143 سوره بقره.



3 . همان; الصافي، ذيل همان آيه.



4 . تفسير البرهان.



5 . الإمام يحلّ حلال الله و يحرّم حرام الله و يقيم حدود الله ... . اصول كافي، ج1، ص286.



6 . بحارالانوار، ج23، ص32.